English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8168 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
in process of time U بمرور زمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
seek time U زمان جستجو زمان طلب
present U زمان حاضر زمان حال
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presents U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
timed U زمان
strokes U زمان
times U زمان
stroked U زمان
synchronous U هم زمان
dates U زمان
time of blowing U زمان دم
stroking U زمان
cycle time U زمان
simultaneously U در یک زمان
stroke U زمان
time U زمان
date U زمان
termed U زمان
time-piece U زمان
time-consuming U زمان بر
clock U زمان
period U زمان
periods U زمان
timepiece U زمان
tempo U زمان
coinstantaneous U هم زمان
zeitgeist U زمان
yet U تا ان زمان
thence U از ان زمان
clocks U زمان ها
away U از ان زمان
thitherto U تا ان زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
synchrone U هم زمان
tempos U زمان
whene'er U هر زمان
term U زمان
terming U زمان
cotemporaneous U هم زمان
time consuming U زمان بر
contemporaneous U هم زمان
lead time U زمان پیشگیری
makeup time U زمان جبران
lapse of time U مرور زمان
multiplication time U زمان ضرب
lapse time U زمان کاهش
miscellaneous time U زمان متفرقه
latency U زمان بیکاری
mean time U زمان متوسط
lost time U زمان مفقوده
loading time U زمان بارگیری
linkage time U زمان پیوند
lapses U گذشت زمان
light load period U زمان بار کم
maintenance period U زمان تعمیرات
length of time U طول زمان
lapsing U گذشت زمان
leisure time U زمان اسودگی
lapse U گذشت زمان
man and boy U از زمان بچگی
whoopee U زمان خوشی
maximum duration U زمان حداکثر
lost time U زمان گمگشته
scheduler U زمان بند
response time U زمان پاسخ
response time U زمان واگنش
relief time U زمان استراحت
relaxation time U زمان اسایش
regression time U زمان برگشت
reflex time U زمان بازتاب
reference time U زمان مرجع
return perion U زمان برگشت
recurrence interval U زمان برگشت
microcycle U واحد زمان
running time U زمان رانش
execute U زمان اجرا
executed U زمان اجرا
executes U زمان اجرا
executing U زمان اجرا
rise time U زمان خیز
retention time U زمان بازداری
response time U زمان واکنش
recovery time U زمان بهبود
reasonable time U زمان معقول
present tense U زمان حال
period of concentration U زمان تمرکز
peace time U در زمان صلح
peace time U زمان صلح
passtime U زمان گذارستون
orthogenesis U جبر زمان
prescription U مرور زمان
nonsynchronous U ناهم زمان
prescriptions U مرور زمان
physiological time U زمان فیزیولوژیکی
timing U زمان سنجی
reaction time U زمان واکنش
production time U زمان ساخت
production time U زمان تولید
timing U زمان گیری
timing U زمان بندی
timing U زمان احتراق
preterit U زمان ماضی
preparation time U زمان تهیه
run time U زمان اجرا
non productive time U زمان مرده
down time U زمان توقف
cycle time U زمان دوره
cycle time U زمان تناوب
acceleration time U زمان شتاب
access time U زمان دستیابی
cutting time U زمان برش
cutting time U زمان اصلی
activity time U زمان هر فعالیت
adaptation time U زمان انطباق
add time U زمان افزایش
cycle time U زمان سیکل
dead time U زمان مرده
dead time U زمان گمگشته
down time U زمان بیکاری
distribution time U زمان توزیع
dilation of time U اتساع زمان
dilation of time U انبساط زمان
development time U زمان توسعه
delay time U زمان تاخیر
delay allowance U زمان تقسیم
decay time U زمان اضمحلال
decay time U زمان تباهی
chromometer U زمان سنج
add time U زمان جمع
adverb of time U فرف زمان
correlation time U زمان همبستگی
clk U زمان سنج
civil time U زمان عرفی
chronoscope U زمان نما
blue moon U زمان دراز
chronoscope U زمان سنج
budget period U زمان بودجه
chronophobia U زمان هراسی
chronometer U زمان سنج
base period U زمان مبنا
clocked U با سنجش زمان
coking period U زمان کک سازی
all crash U زمان فوریت
allocated time U زمان نامی
cooling period U زمان انتظار
contemporize U هم زمان کردن
connect time U زمان اتصال
compile time U زمان کامپایل
compilation time U زمان کامپایل
association time U زمان تداعی
coking time U زمان کک سازی
attack timing U زمان بندی تک
chronograph U زمان نگار
kill time U زمان کشندگی
real time U زمان حقیقی
idle time U زمان بی باری
Recent search history Forum search
1time is prceious it has great
3service times
3service times
3service times
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
1 صرفه جویی در زمان
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com